روستای ایول

زمزمه های شوق و دلتنگی - رجبی

تقدیم به ساحت گرامی صاحب عصر و زمان بقیة الله الاعظم (عج)

 

    تو را می خوانم که عصاره خلقتی و عصر ما بقا از وجود تو دارد که اگر تو نبودی زمین حضور جنبندگان خود را تاب نمی آورد و زمان صبر پیمودن راه روز و شب را از کف می داد، پس این عصر به وجود تو پایدار است و هویتش را از تو می گیرد و اینگونه است که پروردگار تو نه به "عصر" که به حقیقت وجود تو سوگند خورده است.

   همیشه انتظار برای هر منتظری ملال انگیز است و همیشه هر منتظری گشایش را پس از حضور محبوبش  طلب می کند، اما نمی دانم که چه سری است که حتی انتظار حضورت ارمغان بهجت و گشایش است و سرانجام محتوم برای اهل انتظار حقیقت وصال است، این سرانجام حتی آنانی را که عمری در کوی انتظار تو ساکن و غلامی تو را حلقه به گوش بوده اند و در این دار فنا ظهور تو را به چشم ظاهر ندیده اند مقدور است چرا که عمری ترنم "فاخرجنی من قبری مؤتزرا کفنی" را واگویه کرده اند و به حتم از ملبیان دعوتت خواهند بود.

      ای ولی ما! مگر نه اینکه جد بزرگوار تو فرمود که زمین را لبریز از عدل خواهی کرد آنگاه که پر از ظلم و جور شده؟ و نه اینکه امروز مظالم بسیار، زمین را به آستانه انفجار برده است؟ پس خورشید عدل تو کی از افق این یلدای ظلمانی تابیدن خواهد گرفت؟ و مگر نه اینکه وعده معروف و حق الهی تحقق "یسر" بعد از هر "عسر" است؟ و نه اینکه امروز زمانه عسرت اهل زمین است و این اهالی رنجور، رویگردان و مایوس اند از هر روزنه رنگارنگی که تا کنون به آنها رو کرده و نویدهای دروغینشان داده؟ براستی پس خورشید "یسر" کی از افق این شب عسرت دمیدن خواهد گرفت؟!

    و زنهار از این شکایت،  در مدار تسلیم رنجیدن کافریست و مبادا که این شکوه و رنجش عاشقانه ما را از دایره تسلیم بیرون کند، تقدیر اهل زمین در انتخاب خودشان رقم می خورد و آنهایند که به نسبت لیاقت خود دوره این انتظار را معین می کنند و منتظران حقیقی در این دایره قسمت نقطه تسلیم اند. در این دایره حکمت، آدمی را به بهشت برین نمی برند و فقط هدایتش می کنند و این تقدیر اوست که با پای خویش سنگلاخهای صراط رضوان را طی طریق کند، پس زمینیان باید شکوه از خود کنند و به این راز متذکر شوند که منجی ما "مسیطر" نیست و فقط "مذکر" است و اوست که با ظهور خود فطرت خاموش ما را خطاب خواهد کرد و حقایق را نه ایجاد که فقط از پرده کتمان بیرون خواهد کشید و آن را یک بار دیگر به یادها خواهد آورد.

     آری خداوند گرچه مدبر امور است اما تغییر امور قومی را نخواهد داد مگر آنکه آن قوم خود خواهان این تغییر باشند، بشر امروز مایوس است اما بستر ظهور شمس آخرین، تنها یاس از اغیار نیست و این گرچه لازم اما کافی نیست و همزمان توجه همگانی به نقطه امید را نیز طلب می کند و منتظر حقیقی کسی است که این توجه همگانی را تسریع کند.

    امید کلیدی ترین عنصر در وجود منتظر است و آنانی که ناامید از سرنوشت بشر اند از دایره انتظار بیرونند، گرچه وضع بشر امروز در انتهای حضیض است و او بیشتر به مرداری متحرک می ماند اما خداوند "مخرج الحی من المیت" است و اوست که زندگی جاوید را از همین اجتماع اموات بیرون خواهد کشید.

 

    ای سید و آقای ما! تو حقیقت همه آن وعده هایی هستی که خداوند بشارت فرمود، حقیقت عدل تویی، "بالعدل قامت السموات والارض" و نه اینکه خداوند سرانجام زمین را به عدل وعده داده؟ سر سلسله صالحان زمانه تویی و ازینروی خداوند زمین را میراث بندگان صالح خود برگزید، حقیقت فرج تویی که شدت و سختی این عصر، تو را به انتظار می کشد و گشایش امورش را به وجود تو میسر می داند وحقیقت "یسر" تویی که در پی این دوره عسرت ظهور خواهی کرد، ظهور تو ظهور همه حقایقی است که رنگ وعده حق را به خود گرفته اند، ظهور تو ظهور اسماء تام خداوندی است و تو حقیقت اکتشاف غمائم امت خاتم هستی. چرا که در صدر غمائم این امت غم غیبت توست و سایر مصائب از این اندوه بزرگ منشا شده است.

" الهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره"    پست الکترونیکی ma57rajabi@gmail.com - رجبی


[ دوشنبه 89/5/4 ] [ 8:8 صبح ] [ روستای ایول ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 62
کل بازدیدها: 105141

» فهرست موضوعی یادداشت ها «

» آرشیو مطالب «
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89

» موضوعات وبلاگ«