فرقه ضاله بهائیت2
فرقه بهائیت از جمله مسلکهای بشری بیبنیاد است که فاقد اصول، معیارها و ملاکهای دینی قوی و مستند میباشد؛ عقاید و اصول فکری آن نه تنها فاقد شالوده مستحکم ادیان آسمانی است، بلکه از لحاظ اصول و معیارهای اولیه شکلگیری و منابع مستند، کاملاً ضعیف و غیرعلمی است به همین دلیل نقد این فرقه در قالب انتقادهای رایج در علوم مربوط به ادیان و مذاهب امکان ندارد و به تعبیر دیگر از آنجا که فرقه بهائیت در مورد مسائل اعتقادی گنگ و نامفهوم بوده و آسمان و ریسمان را به هم بافته، ساختار فکری و عقیدتی منسجم و مستقلی ندارد و قابل دفاع و استناد نیست. از این رو به هیچ وجه توان اقناع افراد آگاه و تیزبین را ندارد و تنها صاحبان و متولیان آن، با استفاده از ابزارها و شگردهای سیاسی، تبلیغاتی، اجتماعی، اقتصادی و...، در گوشه و کنار جامعه سعی میکند افراد ساده و کماطلاع را فریب داده و جذب نمایند. برخی از این اشکالات و انتقادات عمده عبارتند از:
ناسازگاری با اصول ادیان الهی:
انکار توحید، نبوت، معاد، نصوص قرآن کریم، مخالفت با فرمایشات تمامی ائمه شیعه و معارضت با احکام ادیان ابراهیمی و ...
ادیان توحیدی دارای سه اصل کلی و مشترک یعنی توحید، نبوت و معاد باشند؛ اما از آنجا که فرقه بهائیت آسمانی و الهی نبوده و تنها بر اثر خواست نفسانی و شیطانی عدهای شکل گرفته، عقاید و باورهای آنها نیز با اصول مشترک ادیان الهی در تضاد و تناقض است، زیرا؛
1. انکار توحید
نه تنها توحید در آیین بهائیت مورد اشاره و تأکید قرار نگرفته بلکه با ادعاهای الوهیت رهبران و بنیانگذاران این فرقه به شرک گرفتار گردیده است.
به عنوان نمونه علیمحمد باب در نامه خود به یحیی (صبح ازل) چنین مینویسد: «هذا کتاب من اللّه الحی القیوم قل کلّ من اللّه یبدون قل کلّ الی اللّه یعودون» ترجمه : این کتاب (نوشته ) از جانب خای حی قیوم (باب ) است ...... ر.ک: نقطة الکاف، میرزا جانی کاشانی، ضمیمه کتاب، به همّت ادوارد براون.
تناقضات درونی
انسجام، هماهنگی و عدم ابتلا به تناقض و تعارض درونی آموزهها، یکی از شاخصههای مهم ادیان الهی است. مروری کوتاه بر تعالیم و کتب بهائیت بیانگر تناقضات و تعارضات درونی بسیار متعدد است که نارسائیها، مجهولات و پرسشهای فراروی محققان و حتی معتقدان به این فرقه به وجود آورده تا آنجا که این موضوع به عنوان یکی از مشخصات اصلی بهائیت و چالشاساسی رهبران و طرفداران آن محسوب میگردد. به عنوان نمونه؛
1. تلوّن در عقیده، تغییر در ادعا
به اعتراف خود بابیان و بهائیان، علیمحمد شیرازی بنیانگذار فرقه بابیه، شش مرتبه ادعای خویش را تغییر داد.
مرحوم حسین محبوبی اردکانی در تعلیقاتش بر «المآثر و الاثار» مینویسد: «باب در 1260 ادعای ذکریت کرد یعنی که مفسر قرآن است. در 1261 ادعای بابیت کرد یعنی وسیلهِ رابطه با امام زمان است. در 1262 ادعای مهدویت کرد یعنی امام زمان است. در 1263 ادعای نبوت کرد یعنی که پیغمبرم. در 1264 ادعای ربوبیت کرد یعنی که پروردگار عالمیانم. در 1265 ادعای الوهیت کرد. در 1266 تمام دعاوی خود را منکر شد و توبه کرد و توبه نامه نزد ولیعهد فرستاد» چهل سال تاریخ ایران در دورهِ پادشاهی ناصرالدین شاه (المآثر و الاثار)، به کوشش ایرج افشار، 629/2؛ بهائیت در ایران، پیشین، صص 104 -105؛ کتاب بهائیان، پیشین، صص 216-214. .
میرزا حسینعلی (بهاءاللَّه) نیز مقامات زیادی برای خود ادعا داشت؛ گاهی ادعا میکرد بر او وحی نازل شده، زمانی اعلام مینماید که «من هیچم و کم ز هیچ هم بسیاری» و زمانی دیگر خویشتن را بر تخت الوهیت نشانده و «خدای خدایان»، «آفریدگار جهان»، «کسی که لم یلد و لم یولد است» و «معبود حقیقی»، مینامد. و در لوح عهدی که به منزله وصیت نامه از خویش باقی گذاشت از موضع الوهیت، پیروانش را به اطاعت و تبعیت از جانشینان خود تشویق و ترغیب نمود! میرزا حسینعلی نوری، مجموعه الواح، قاهره: مطبعه سعادت، 1338 ق، صص 400-403. و همه اینها در حالی است که بهائیان خود را «موحد و یکتاپرست» مینامند! و عباس افندی در اثبات پیامبری حسینعلی میکوشد.
عبدالبهاء بر این عقیده است؛ «سیاهان آفریقائی خلقتشان گاوی است!» خطابات بزرگ، ص 119. و «غیربهائیان نزد خدا به شکل حیوان هستند!» بدیع، پیشین، ص 213.
خود بهاءاللَّه، کور و بینا را مساوی نمیداند. و خانواده او در برخورد بین ایرانیان و خارجیها، رفتاری آکنده از تبعیض و بسیار متفاوت از خودشان نشان میدادند. موارد متعددی را در کتاب خاطرات خویش بیان میکند. آن وقت چگونه با این همه تناقض از وحدت عالم سخن میگویند؟! نگاهی به زندگی و عملکرد رهبران این فرقه نیز که مدعی وحدت عالم انسانی بودند نشان میدهد که آنان به تنهائی خود از جمله ناقضین
این شعار بودهاند و بر سر حکومت و رهبری جامعه بهائی به فحاشی و بد و بیراه گفتن نسبت به یکدیگر و وارد نمودن انواع اتهامات زشت و ناپسند نسبت به یکدیگر پرداختهاند؛ بهاءاللَّه با اینکه ادعا میکند: «ادب پیرهن من است و باید ادب سرلوحه باشد.» اما در نزاع قدرت با برادرش میگوید: «یحیی سگ و گرگ و کلاغ و مار و الاغ و پشه و وزغ است». میرزا حسینعلی نوری، مائده آسمانی، تهران: مؤسسه ملی مطبوعات امری، جزء یکم، ص 40؛ ر.ک: بهائیت در ایران، پیشین، ص 196.
از این رو عبدالبهاء خود اعتراف مینماید: «انصاف باید داشت از نفسی که در تربیت اولاد و عیال و آل عاجز مانده، چگونه امید تربیت اهل آفاق نماییم و آیا در این قضیه ذرهای شبهه و تردید است؟ لا واللَّه» مکاتیب، عبدالبهاء، جلد دوم، ص 182. از سوی دیگر «طرد روحانی» منتقدین توسط تشکیلات بهائی نیز از دیگر شاهکارهای مدعیان وحدت عالم انسانی است. به عنوان نمونه حسین فلاح یکی از نجاتیافته گان از فرقه بهائیت در این زمینه میگوید: «من با یکی از بهائیان همدان که حدود 70 سال سن داشت بعد از مسلمان شدنم صحبت کردم. گفتم شما تاکنون خودت هم پی بردهای که بهائیت اعتقادی نیست که قبول داشته باشی، بطلان آن را میدانی پس چگونه تاکنون اقدامی نکردهای؟ او دستش را روی قرآن گذاشت و گفت من خیلی وقت است که مسلمان شدهام در دل خود مسلمان هستم ولی جرات ابراز آن را ندارم. چون سنی از من گذشته است و میترسم در این سن به امر تشکیلات بهائیت زن و بچهام مرا رها کرده و آواره شوم...به همین خاطر نمیتوانم مسلمانی خود را علنا اعلام کنم!» (خاطرات حسین فلاح، ویژهنامه ایام 29).
3. تبلیغ و نشر نفحات
در بهائیت تبلیغ در همه جا و هر وقت و برای همهکس امری واجب است؛ عبدالبهاء میگوید: «تکلیف هر نفسی از احبای الهی این است که شب و روز آرام نگیرد و نفسی بر نیارد جز فکر نشر نفحات اللَّه» الواح وصایا، عباس افندی، مصر، ص 13. و بدینوسیله دیگران را در بلاد دور دست به تبلیغ و نشر نفحات بهائی تحریص مینمودند؛ اما در عین حال تبلیغ بهائیت در اسرائیل ممنوع است.! همچنین برای آشنائی با سایر مواردی که بزرگان بهائیت برای راحتی خودشان محافظه کاری نموده و تبلیغ را ممنوع میکردند (ر.ک: کتاب بهائیان، سیدمحمد باقر نجفی، قم: مشعر، 1383).
نکته قابل تأمل دیگر اینکه ورود به اسرائیل و حتی زیارت اماکن بهائی از سوی بهائیان، بایستی با اجازه بیتالعدل باشد و توقف بیش از 9 روز در ارض اقدس (به اصطلاح بهائیان) بدون اجازه بیتالعدل با مجازات طرد روبرو خواهد شد!
4. تساوی حقوق مردان و زنان
تساوی «حقوق رجال و نساء» از جمله تعالیم و ادعاهای دوازدهگانه بهائیت است، که بدین وسیله ادیان الهی را مورد حمله قرار میدهند و این
در حالی است که در خود بهائیت نه تنها زنان حق شرکت و عضویت در بیتالعدل را ندارند، بلکه در سهم الإرث نیز از مردان عقبترند. به علاوه
نه تنها میان زنان و مردان تساوی حقوق وجود ندارد، حتی میان زن روستایی و شهری هم تفاوت وجود دارد؛ مهریه زن روستایی برابر با نوزده مثقال نقره است و مهریه زن شهری نوزده مثقال طلا! ر.ک: گنجینه حدود و احکام، عبدالحمید اشراق خاوری، تهران: مؤسسه ملی مطبوعات امری، صص 171-167.
صبحی از مبلغان بهائی در خاطراتش مینویسد: «چنان که در اسلام رعایت حقوق زن شده در هیچ شریعتی نگشته و اگر مقصود تساوی در جمع شئون است این مخالف رأی اکثر حکما و قانون خلقت و طبیعت است و اگر آزادی مطلقه زنان منظور است سالها قبل از تولد بها در اکثر نقاط اروپا این شیوه عملی شده و تازه بعد از این همه حرفها، زن و مرد در شریعت بهائی مساوی نیست: اولاً؛ به موجب کتاب «اقدس» مرد میتواند دو زن و یک باکره برای خود بگیرد در صورتی که زن نمیتواند سه شوهر کند. ثانیاً؛ مرد میتواند زن خود را طلاق گوید و زن با شوهر خود این معامله نتواند. ثالثاً؛ در میراث خانه مسکونه و البسه مخصوصه به اولاد اناث نمیرسد. رابعاً: زن نمیتوان عضو بیت عدل باشد و اعضا باید مرد باشند (و هلّم جرّاً)» خاطرات صبحی، پیشین. .
5. دین دورهای
بهائیت به جهت اثبات حقانیت خویش، چنین استدلال مینماید که چون هر دوره جدیدی، مقتضیات جدید دارد؛ پس دائم باید دین جدید بیاید!
و بدین طریق جاودانگی اسلام را مورد تشکیک قرار داده و دیانت جدید بهائی را اثبات مینماید. اما با کمال تعجب نسبت به خود دین بهائیت،
دیگر چنین استدلالی را بر نتابیده و یا اینکه موکول به گذشت سالهای بسیار متمادی میکند؛ زیرا از یکسو در حالی که به زعم بهائیان هنوز 20 سال از
«ظهور مستقل مقام صاحب شریعت و نبوت و رسالت علیمحمد شیرازی» نگذشته و شرایط زمانه، دستخوش هیچ دگرگونی اساسی نشده بود، حسینعلی میرزا پای به میدان نهاده و به نوشتن احکام و شریعت جدیدمبادرت میورزد و حال آنکه خود میرزا حسینعلی در کتاب اقدس تصریح میکند: «من یدعی امراً قبل اتمام الف سنه کامله انه کذاب مفتر» اقدس، میرزا حسینعلی، ص 35. یعنی؛
هر کس ادعای امری را، پیش از اتمام هزار سال کامل، مدعی شود، دروغگو و افترا زننده است. و از سوی دیگر در کتاب اقتدارات چنین مینویسد: «سوگند به نفس که همه ظهورات به این ظهور بزرگتر، پایان گرفت، و هر کس که پس از چنین ظهوری، مدعی ظهور جدیدی شود، او دروغگو و افتراء زننده است» اقتدارات، میرزا حسینعلی، ص237. و در جایی دیگر با کمال تعجب آمده؛ «امتداد دین بهائیت بسیار، لااقل پانصد هزار سال است.»! مکاتیب، ج 2، ص 76. و بدینگونه برای بهائیت جاودانگی قائل میشوند!!مفاوضات، عباس افندی، لندن: انتشارات بریل، 1908، ص 124.
جهت آگاهی کامل از این تناقضات و نقد و بررسی عقاید بهائیت ر.ک: بهائیان، پیشین.
واقعیت این است، از آنجا که عقاید فرقه بهائیت بنای وحیانی ندارد و صرفاً بر ادعاها و اظهارات لفظیه رؤسای خود استوار گردیده، در سطوح مختلف دچار تناقضهای آشکار میباشد. وجود این قبیل تناقضات در منابعو متون بهائی و مسائل عقیدتی این فرقه به حدی است که به گفته بهائیپژوهان «در صورت اتکاء به متون خودشان مجبوریم نصی را با ردّ نصی دیگرپذیرا شویم!» همان. و حتی خود رهبران این فرقه برای فرار از این تناقضاتو اغلاط فراوان، مجبور شدهاند دراین صد ساله اخیر چند بار منابع مذهبی فرقه خود را تغییر داده تصحیح نموده یا آنها را دور از دسترس پیروان خویش قرار دهند. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، پیشین. تا آنجا که دسترسی و مطالعه برخی از منابع اصلی بهائیت حتی برای پیروان آن ممنوع است.
خوشبختانه با شکلگیری موج بیداری اسلامی در جهان به دنبال انقلاب اسلامی، زمینه رشد این جریان انحرافی وابسته به شدت کاهش یافته است؛ فضای فکری حاکم بر جهان اسلام، دیگر فضای «جهل»، «سازش» و «تقلید» از غرب نمیباشد. بلکه فضای «آگاهی»، «خودباوری»، «ایستادگی» و «جهاد» فکری و عملی در برابر امپریالیسم، صهیونیسم و جریانهای نفوذی ضاله و وابسته است که عملاً فضا برای پذیرفتن سیستمها و ایدئولوژیهای وارداتی غربی تنگ شده، دیگر شرایط چندان مناسبی برای تبلیغ بهائیت و نظایر آن وجود ندارد و با گسترش موج بیداری ملتها، وضع از این هم که هست برایشان بدتر میشود. ضمن اینکه، حمایت آشکار قدرتهای استکباری از این فرقه، هرگونه تردید نسبت به وابستگی آنها به نظام سلطه جهانی را از ذهنها میزداید، که این نیز به ضرر آنها است. موج بیداری اسلامی، و افول فرقه ضاله، گفتگو با دکتر ولایتی، روزنامه جام جم، ویژهنامه ایام، ش29.
از سوی دیگر تشکیلات جهانی بهائیت - که مقرّ آن در اسرائیل (بیتالعدل حیفا) قرار دارد - با ناکامیها و بحرانهای شدید درونی مواجه گردیده است. نظیر:
1. رشد بهائیان ارتدکس که بیتالعدل را قبول ندارند و آن را بدلی مینامند و شعبههای خود را هر روز در کشورها زیادتر میکنند.
2. رشد بهائیان روشنفکر که به مخالفت با بعضی تصمیمات بیتالعدل میپردازند و از دستورات او سرپیچی میکنند و تن به سانسورها و تحریفات جدید آن نداده و برای خود تشکیلات جداگانهای ایجاد کردهاند.
3. خروج بعضی بهائیان از بهائیت به دین مبین و مترقی اسلام و اقدام به افشاگری در مورد نقشههای شوم بیتالعدل و پردهبرداری از تناقضات نظری و عملی بهائیت.
4. رشد سایتهای منتقد بهائی در فضای اینترنت که از نظر علمی اعتقادات بهائیت را به شدت به چالش کشیده و نشان میدهد که طرفداران بهائیت هیچگونه پاسخ متین و قانع کنندهای برای نقدها ندارند.
5. دروغ درآمدن وعدههایی که مؤسسان بهائیت در مورد ایران اسلامی میدادند.
6. آگاه شدن تدریجی افکار عمومی جهانی از ماهیت این فرقه ضاله استعماری و واقعیت نداشتن شعارهای فریبنده وحدت عالم انسانی و تساوی حقوق مردان و زنان با آشکار شدن اختلافات بهاء و ازل عباس و محمد علی و فحاشیها و افشاگریهای آنان علیه یکدیگر، عقل ستیزی و تناقضات موجود در کتب و تحریفات بیتالعدل و موارد بسیار دیگر که تشکیلات بهائیت برای پوشاندن آنها و مقابله با موج عظیم بیداری اسلامی در جهان تلاشهای مضبوحانه را آغاز نموده است و با تمسک به شیوه گوناگون و امکانات عظیم مالی و تبلیغاتی صهیونیسم و استکبار جهانی، در صدد تبلیغ گسترده فرقه ضاله بهائیت و جذب نیرو در سطح بینالمللی و داخل ایران باشند.
این مقاله ادامه دارد : روستای ایول