سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روستای ایول
پرسش:منظور از الف و سنه که بهائیان می گویند چیست؟
پاسخ: بهائیت با دستاویز قرار دادن آیه 5 سوره سجده:«یدبر الامر من السماء الی الارض ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنة مما تعدون»« اوست که امر عالم را از آسمان تا زمین تدبیر میکند. سپس در روزی که مقدارش هزار سال است بسوی او باز میگردد» با برداشت نادرست از آن ، بر این باورند که منظور از «امر» در این آیه «دین و مذهب» است و «تدبیر» به معنى فرستادن دین و «عروج» به معنى برداشتن و نسخ دین است! و روى این حساب هرمذهبى بیش از هزار سال نمى تواند عمر کند و باید جاى خود را به مذهب دیگر بسپارد سپس چنین نتیجه می گیرند که مطابق قرآن پس از گذشتن هزار سال، مذهب دیگر خواهد آمد. در ارزیابی این دیدگاه و برداشت از آیه شریفه با ید بگوییم تطبیق آیه بر آنچه بهائیت اعتقاد دارد نه تنها با مفهوم آیه سازگار نیست بلکه از جهات بسیارى دارای اشکال می باشد ؛
1 ـ کلمه «امر» را به معنى «دین و مذهب» گرفتن، نه تنها دلیلى ندارد، بلکه آیات دیگر قرآن آن را نفى مى کند، زیرا در آیات دیگرى «امر» به معنى «فرمان آفرینش» استعمال شده است مانند: إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ: «جز این نیست که امر او این است، که هر گاه چیزى را اراده کند، مى گوید موجود باش!، فوراً موجود مى شود».(سوره یس ، آیه 82)
در این آیه و آیات دیگرى مانند آیه 50 سوره «قمر»، و 27 سوره «مؤمنون»، و 54 سوره «اعراف»، و 32 سوره «ابراهیم»، و 12 سوره «نحل»، و 25 سوره «روم»، و آیه 12 سوره «جاثیه»، و بسیارى آیات دیگر «امر» به همین معنى «امر تکوینى» استعمال شده، نه به معنى تشریع دین و مذهب.
اساساً هر جا سخن از آسمان و زمین و آفرینش و خلقت و مانند اینها است «امر» به همین معنى است .
2 ـ کلمه «تدبیر» نیز در مورد خلقت، آفرینش و سامان بخشیدن به وضع جهان هستى به کار مى رود، نه به معنى نازل گردانیدن مذهب، لذا مى بینیم در آیات دیگر قرآن در مورد دین و مذهب هرگز کلمه «تدبیر» به کار نرفته، بلکه کلمه «تشریع» یا «تنزیل» یا «انزال» به کار رفته است، مانند: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصّى بِهِ نُوحاً: «سرآغاز شریعت از چیزى بود که به نوح توصیه کرد».(سوره شوری ،آیه 13)وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ: «کسى که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکند کافر است».(سوره مائده ، آیه 44)نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ: «قرآن را به حق بر تو نازل کرد، که تصدیق کننده کتب آسمانى قبل است».(سوره آل عمران ،آیه 3)
3 ـ آیات قبل و بعدِ «آیه مورد بحث» مربوط به خلقت و آفرینش جهان است، نه مربوط به تشریع ادیان، زیرا در آیه «قبل» گفتگو از آفرینش آسمان و زمین در شش روز (و به عبارت دیگر شش دوران) بود، و در آیات «بعد» سخن از آفرینش انسان است. ناگفته پیدا است تناسب آیات، ایجاب مى کند، این آیه هم که در وسط آیات «خلقت» واقع شده مربوط به مسأله خلقت و تدبیر امر آفرینش باشد.
لذا اگر کتب تفسیر را که صدها سال قبل نوشته شده، مطالعه کنیم مى بینیم با این که در تفسیر این آیه، احتمالات گوناگونى داده اند، هیچ کس احتمال نداده که آیه مربوط به تشریع ادیان بوده باشد. مثلاً در تفسیر «مجمع البیان» که از مشهورترین تفاسیر اسلامى است و مؤلف آن در قرن ششم هجرى مى زیسته با این که، اقوال مختلفى در تفسیر آیه فوق ذکر شده از احدى از دانشمندان اسلام قولى دائر بر این که آیه مربوط به تشریع ادیان است نقل نکرده است.
4 ـ کلمه «عروج» به معنى «صعود کردن و بالا رفتن» است، نه به معنى نسخ ادیان و زائل شدن، و در هیچ جاى قرآن «عروج» به معنى «نسخ» دیده نمى شود (این کلمه در پنج آیه از قرآن ذکر شده و در هیچ مورد به این معنى نیست) بلکه در مورد ادیان، همان کلمه «نسخ» یا «تبدیل» و امثال آن به کار مى رود.
اساساً ادیان و کتب آسمانى چیزى نیستند که مثلاً مانند ارواح بشر پس از پایان عمر، با فرشتگان به آسمان پرواز کنند، بلکه آئین هاى نسخ شده در همین زمین هستند، ولى در پاره اى از مسایل از درجه اعتبار افتاده اند، در حالى که اصول آنها به قوت خود باقى است.
خلاصه این که: کلمه «عروج» علاوه بر این که در هیچ جاى قرآن مجید به معنى نسخ ادیان به کار نرفته، اصولاً با مفهوم نسخ ادیان، سازش ندارد، زیرا ادیان منسوخه، عروجى به آسمان ندارند.
5 ـ علاوه بر همه اینها، این معنى با واقعیت عینى ابداً تطبیق نمى کند، زیرا فاصله ادیان گذشته با یکدیگر در هیچ مورد، یک هزار سال نبوده است!.
مثلاً فاصله میان ظهور حضرت موسى(علیه السلام) و حضرت مسیح(علیه السلام) بیش از 1500 سال و فاصله میان حضرت مسیح(علیه السلام) و ظهور پیامبر بزرگ اسلام(صلى الله علیه وآله)کمتر از 600 سال، است! همان طور که ملاحظه مى کنید، هیچ یک از این دو، نه تنها با هزار سال که آنها مى گویند، جور نیست بلکه فاصله زیادى دارد.
فاصله میان ظهور نوح(علیه السلام) که یکى از پیامبران اولوا العزم و پایه گذار آئین و شریعت خاصى است، با حضرت ابراهیم (علیه السلام) که یکى دیگر از پیامبران صاحب شریعت است بیش از 1600 سال و فاصله ابراهیم(علیه السلام) با موسى (علیه السلام) را کمتر از 500 سال نوشته اند.
از این موضوع، چنین نتیجه مى گیریم که حتى به عنوان یک نمونه، فاصله یکى از مذاهب و ادیان گذشته، با آئین بعد از خود، هزار سال نبوده است.
6 ـ از همه اینها که بگذریم دعوى «سیّد على محمّد باب» که این همه توجیهات ناروا را به خاطر او متحمل شده اند، با این حساب ابداً نمى سازد، زیرا به اعتراف خود آنها تولدش در سال 1235 و شروع ادعایش در سال 1260 هجرى قمرى بود و با توجه به این که شروع دعوت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) 13 سال پیش از هجرت بوده فاصله میان این دو 1273 سال مى شود یعنى 273سال اضافه دارد! اما با چه نقشه اى مى توان این 273 را نادیده گرفت و چگونه این عدد بزرگ را پنهان کرد؟ باید از خودشان پرسید!.
7 ـ وانگهى فرض کنید، تمام این شش ایراد را کنار بگذاریم، و از این تجزیه و تحلیل هاى روشن، صرف نظر نمائیم، و خرد را به داورى طلبیم، فرض کنید ما به جاى قرآن مى خواستیم تکلیف آیندگان را در برابر مدعیان تازه نبوت، روشن سازیم، و بگوئیم«بعد از گذشتن هزار سال در انتظار پیامبر تازه اى باشید» آیا راهش این بود که به صورتى که در آیه مزبور ذکر شده، مطلب را بگوئیم که تا دوازده، سیزده قرن احدى از دانشمندان و غیر دانشمندان، کمترین اطلاعى از معنى آیه پیدا نکنند، و بعد از گذشتن 1273 سال عده اى به عنوان یک «کشف جدید» که آن نیز تنها مورد قبول خودشان است نه دیگران، از آن پرده بر دارند؟
آیا عاقلانه تر نبود به جاى این جمله گفته شود: «به شما بشارت مى دهم که بعد از هزار سال پیامبرى به این نام ظهور خواهد کرد» چنان که عیسى(علیه السلام) درباره پیامبر اسلام گفته: «وَ مُبَشِّراً بِرَسُول یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ».(سوره صف، آیه 6)
به هر حال، شاید این مسأله تا این حد نیاز به بحث نداشت، ولى براى روشن ساختن نسل جوان مسلمان، نسبت به دام هائى که استعمار جهانى تهیه دیده، و مسلک هائى که براى تضعیف جبهه اسلام ساخته، و پرداخته، چاره اى جز این نداشتیم تا گوشه اى از منطق آنها را بدانند و بقیه را خود حساب کنند. (ناصر مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه ، تهران : دار الکتب الاسلامیه ،1374، ج 17،ص 117-121)

[ یکشنبه 89/8/9 ] [ 12:49 عصر ] [ روستای ایول ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 104940

» فهرست موضوعی یادداشت ها «

» آرشیو مطالب «
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89

» موضوعات وبلاگ«